جدول جو
جدول جو

معنی متشنج کردن - جستجوی لغت در جدول جو

متشنج کردن
به هم زدن، آشفته کردن، بی نظم کردن، به آشوب کشاندن، متلاطم کردن، بحرانی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به هم خوردن، شلوغ شدن، آشفته شدن، بی نظم شدن، بحرانی شدن، آشوب زده شدن، بحران زده شدن، لرزه گرفتن، دچار تشنج شدن، لرزش گرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد